سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نوید
سخاوت بى خواستن بخشیدن است ، و آنچه به خواهش بخشند یا از شرم است و یا از بیم سخن زشت شنیدن . [نهج البلاغه]

نوشته شده توسط:   نوید نوری  

پنج شنبه 86 مهر 5  3:46 عصر
سلام. امروز مدرسه ی خاتم بودیم چه زود این سه سال گذشت. وقتی معلم های قدیم رو می دیدیم خیلی خوشحال می شدیم. خدا نگهشون داره. خیلی خوشحالم که بلاخره دیدمشون.البته معلم ریاضی مون رو ندیدیم. مدیر و ناظممون هم به سفر حج رفتند.خیلی خاطره از اونجا دارم نمی دونم انگار زیادی وابسته شده بودم.نمی دونم بازهم معلم ها رو می بینم تا به خاطر سخت گیری هاشون ازشون تشکر کنم.
                                                                                      ***
چند سالی هست که این سؤال تو گلوم گیر کرده.خواهش می کنم کامل این متن رو بخونید.
ا چرا درس میخونیم؟
چون جلوی پدر و مادر ابرومون نره؟
چرا چون بهمون بگن آقای دکتر؟
چرا بهمون زن بدن؟
معلومه که فکرش رو نکردیم از روز اول پدر و مادر گفتند بورو مدرسه و این هم زور بوده ولی نگفتند چرا.تا حال فکر کردین چه شغلی می خواهید انتخاب کنید اگه فکر کنید دیگه مستخدم هم باید دیپلم به بالا باشه. هیچ جای دنیا نمی گن که چون کاره تو اینه تو انسان نیستی تازه پول هم در می آورند.کارگر شهرداری آخر هفته با مهندسه می ره گلف بازی می کنه.نمی گم اون از ما بهترند. ما بهترین نژاد در دنیا هستیم اما غرب زده ایم (دنیا بر عکس شده).آره اگه فقط بشنویم یکی مرده شوره اینقدر بی احترامی می کنیم تا خورد بشه.اصلا هیچ کس تحویشون نمی گیره.بابا به خدا به همین ماه مبارک این هم یه شغله. آخه اگه نباشند که ما رو زمین می مونی.چرا جهنم رو برای خودمون می خریم؟ می دونید مشکل اینجاست که ما تا به حال فکر نکردیم چگونه این ایران رو آباد کنیم. چه طوری فرهنگ سازی کنیم. آره نمی خوام انکار کنم من هم یکی از شما آدم هام. آره من هم درس خوندم تا بهم شغل بدن بهم ...   
نه ولی این رسمش نیست. می خوام بدونم شما هم  همین نظر رو دارد. کمتر کسی پیش می اد که فکر کنه. تا می ره دبیرستان می گم می خوام خارج ادامه  تحصل بدم برو گمشو.آخه وطن فروش تو این غرب آشغال چی ریختند که می خوای از بهشت بری جهنم؟ توف تو این روح خارج برن گمشن. همه ی شم وطن فروش هایی که می رین خارج بر نمی گردین برین زودتر مغز هاتون رو هم نمی خواهیم.آخه این خارج لعنتی چه حالی می ده که می رین خارج راه باز جاده دراز. فقط آدم فوروشی یاد گرفتین. بهم نگین دروغه که باور نمی کنم.ای خدا چرا همه چی بر عکس شده مگه ما ایرانی ها چه گناهی کردیم؟ آره درس نخون این تو ایران از مرگ هم بدتره. دزس نخون برو عشق و حال کن که چی؟ کجا رو می گیری؟ حداقل اون مخت رو برای کشورت بزار. آره همون هایی که ازشون دم می زنی ایرانیند که راه های غربی را بر گزیدند.چرا نمی خواهیم یه بار هم ما پیش قدم برای اختراع باشیم. شما که دم از آریایی بودنتون می زنید کورش کبیر این ایران رو نساخت که شما خرابش کنید شما از اسکندر هم بدترید.عشق و حال تا کی یه خورده هم اون لا مذهب رو به کار بندازیم شاید به جایی برسیم. ما می تونیم یعنی باید بتونیم درد دل زیاده دیگه چی بگم.
به امید خدا.
 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ