سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نوید
مال مایه شهوتهاست . [نهج البلاغه]

نوشته شده توسط:   نوید نوری  

جمعه 86 فروردین 3  10:45 عصر

سلام.این روز ها همه خوشحالند.امیدوارم شما هم خوشحال باشید و به زودی به پیروزی های خود در سال 86 برسید.
می خواستم بگم که عید هر سال بی روح تر و بی عاطفه تر می شه.این اصلا درست نیست هر سال می یایم یک روی یک زخم مرحم بذاریم اون یکی زخم می شه.راستش چند جا رفتیم عید دیدنی عید اوّلشان بود بدون پدر و پدر بزرگ.
بسیار از این بابت ناراحت شدم.خدا همه ی بستگان شما را هم رحمت کند.
                                                              ****
این مسافرت هم بد بختیه ها.همه دارن می رن مسافرت دست به هر جای نقشه می کشی می بینی پر آدمه.راستی اگر شما جایی خالی پیدا کردین بگین که ما اونجا بریم.این تصدفات جاده ای هم که بیداد می کنه.دعا می کنم حد اقل شما جز این تصادفات نباشید.
                                                             ****
نمی دانم از کجا بگویم.ولی می گویم.این ناظم مدرسه ی ما (خاتم) یک برنامه گذاشته که بهترین ها و بدترین ها را انتخاب می کند (در سال 86.)کار مفیدی به نظر می رسد.بهترین رو نگه داریم و بدترین را به بهترین برسانیم. اگر شما هم از من و وبلاگ من انتقاد دارید بگویید خوشحال می شوم.بگویید چرا هم خوب است.
                                                            ****
اگه یک جور تقلید هست معذرت می خواهم.ولی خیلی از این بخش خوشم آمد سعی می کنم بازهم بنویسم. (ایستگاه جملات)
1.زبان است که دوزخیان را به دوزخ افکنده و ساکنان قبر را مستوجب نور می کند.پس زبان را نگه دارید و به ذکر خدا مشغول کنید. (امیر المؤمنین (ع))
2.سلامتی ده بخش است.نه بخش آن در سکوت جز به یاد خدا بودن و بخش آخر آن در ترک همنشینی با سفیهان است. (علی ابن ابی طالب (ع))
3.این آخرین صبحی است که در این شهر کثیف از خواب بر می خیزم و دنبال خورشید می گردم چون ساختمان ها آسمان را سر کرده اند.(شل سیلورستاین)
4.دستم را تا جایی که می توانستم دراز کردم شاید بتوانم آنچه تو می خواستی به دست آورم (شل سیلورستاین)
5.راز شادی در این است که وقتی کاری برای تو می کنند آ ر لطفی از جانب ایشان بدانی و در صدد جبران باشی   (
جی دونالد والترز)
6.راز شادی در قلبی است که به روی هر بیگانه ای گشوده شود.(جی دونالد والترز)
7.به دیگران آزادی ده تا خودشان باشند.با خودت سخت گیر باش ولی با دیگران با ملایمت رفتار کن.(جی دونالد والترز)
8.هر گاه خواستم بگویم عاشقم. مغز به من گفت نه.این بار می خواهم فقط قلب بگوید می دانم او عشق است.
9.در دادگاه عشق همه ی اعضا گفتند قلب مجرم است و مغز گفت ای دل بی مروت از خود دفاع کن قلب گفت عشق.
مغز گفت با این حالی که داری بازهم از عشق دفاع می کنی قلب بازهم گفت عشق چون تا زنده ام به خاطر او زنده ام.
                                                             ****
اگر شما هم جمله ای داشتید در نظرات بنویسید خوشحال می شوم. تا چند روز آینده یه مطلب در مورد 10 تا از برترین ها در همه مورد می نویسم
در پناه حق.


 

نوشته شده توسط:   نوید نوری  

شنبه 85 اسفند 26  2:47 عصر

سلام. می دونم شب عید هست و هیچ وقتی برای خوندن مطالب ندارین. بلاخره یه دو هفته ای بی کارم البته بدون محاسبه ی مشق عید ها.سعی می کنم سریع تر آپ کنم.امیدوارم عید به همه خوش بگذره.هر جا که می رم می گن عید.بدو بدو ماهی قرمز تموم شد.هر کدام از این هایی که سر سفره ی هفت سین می چینند چه با سین چه بدون سین.همه دارای برکاتی هستند که از زمان زرتشتیان باقی مانده.
گفتم تاریخ یاد یک مطلب افتادم. یک فیلم هست به نام 300 .جالب بدونید در این فیلم نشان داده شده که داریوش و کوروش بدترین پادشاه هان ایران هستند و مردم را هم می کشند.به همه ظلم می کنند و همه ی دنیا را ایران می دانند و خارجی ها را اثیر می کنند.تازه مهم این هست که می گه اسکند مقدونی بهترین آدم دنیا است چون که مردم ایران را از دست این پادشاهان نجات می دهد.
این همان هالیوود مورد علاقه ی همه است. بعضی موقع ها می خواهند به خاطر پول یک تاریخ و تمدن 5000 ساله را از بین ببرند.
این تلوزیون ما هم که فیلم نشون می ده که تاریخ تولیدش مال 10 سال پیشه. چه اتفاقی بیفتد که فیلم جدید نشان دهد.
بازهم امیدوارم عید خوبی داشته باشید این مطلب تا قبل از عید عوض نمی شود خواهشمنم نظر هم بگذارید.

یا مقلب القلوب و الابصار         یا مدبر اللیل و النهار          یا محول الحال و الاحوال      حول حالنا الی الاحسن الحاال 


 

نوشته شده توسط:   نوید نوری  

چهارشنبه 85 اسفند 9  4:7 عصر

سلام.درسته شب عید نشده و من هم آخر سال باز هم می نویسم ولی یک چیز تو عیدبرام سؤاله.
این خرید های شب عید. تو هیچ سنّتی نبوده که لباس خریدن و لوازم نو خریدن مال شب عید. البته خوب درآمد دارند شب عیدی این فروشنده ها.مام بزنیم تو کار فروش این چند وقت درآمد بالاست. همه هم می گن قبل عید همه چیز بخریم بعد سال گرون می شه.
اصلا از خرید و فروش بگذریم. این چهار شنبه سوری(آخرین چهار شنبه سال) راستی بگم که 29 اسفند چهار شنبه سوری نیست(برای کسانی که تاریخ بلد نیستن بخونن می گم)22 اسفن آخرین سه شنبه سال است.زرتشتی ها بودند که این عید را به وجود آوردند پس قاعدتا باید بقیه ی سنت ها را هم اجرا کنیم.شب چهار شنبه سوری شده جهنمی که جوون ها دوست دارند.مگه بدون نارنجک وسایل خطرناک نمی گن چهار شنبه سوریه(می گن سیزده بدره؟).ولی کلا چهار شنبه سوری رو به شخصه دوست دارم.

از این ها بگذریم مدرسه ی ما(خاتم) تو تهران رتبه ی اول سرود همگانی آورده هر سال دو ماه قبل از شروع مسابقه تمرین می کردم ولی امسال چهار روز وقت تمرین داشتیم.ببینبم بدون تمری هم اول می شیم؟
راستی این تکلیف عید و این پیک نوروزی هم داریم این دیگه چیه؟ راستش یه جمله معروف می گه: درس نخون بابا لیسانسه هاش بی کارن

 


 

نوشته شده توسط:   نوید نوری  

3rd
چهارشنبه 85 بهمن 25  7:18 عصر

سلام.خیلی وقت بود ننوشته بودم. دیروز خیلی خوشحال بودم چون واسه چیزی که می خواستم بهش برسم زحمت کشیدم.همه فکر می کنن درسه.نه این یکی اشتباهه. من هیچ وقت تا به حال تو درس خوندن خر نزدم.همیشه
معدل هام متوسط  می شه.راستش درس خوندن  رو  همیشه در حد متوسط انجام می دهم.
دیروز به مقام سوم در منطقه 6 رسیدیم. شاید همه ی مشکلات سر من دروازبان خالی می شه.
هر گلی که می خوردم ده بیستا صلوات نصارم می کردند.خلاصه با هر مشکلاتی بود تونستم بهترین رکورد تیم خاتم را در منطقه 6 تثبیت کنم.اگر می گم من چون اگه گل می خورم همه چیز سر من خراب می شه ولی وقتی می بریم هیچی به من نرسه.آره خلاصه بازی قبل بد بازی کردم جوری که با یک پس گردنی می خواستند  شوتم کنند.ولی دیروز ثابت کردم دروازه بان یک مدرسه ام.شاید واسه هیچکس جالب نباشه که ما بردیم.چون وقتی  مربی های ورزش اهمّیّت نمی دهند دی گر از بقیه انتضاری نیست.خب این یک خوشحالی شخصی بود هیچکس خوشحال نمی شه.خیلی دوست دارم تو خوشحالی همه باشم نه تو قمشون.
یه کلاس داریم سرآمدان خیلی کلاس خوبس ولی من رو از ورزش مورد علاقه ام (بسکتبال)انداخته.آخه یه پنج شنبه بس بود تا 10 شب.حالا این که چیزی نیست نمی دونم چرا همه ی  معلم ها این قدر مشق می دهند.بعد هم توقع دارند همه را بنویسیم.شما(معلم ها)که می گیید برید از هر می خواهید بپرسید بدون سرگرمی نمی شه درس خوند شما حداکثر را گرفتید حد اقل را هم می خواهید بگیرید. از یکی از معلم ها پرسیدم چرا اینقدر مشق.گفت که شما درس ها را خوب نمی فهمید باید مثل اولی ها به شما مشق داد.
راستش برادرم یه حرف قشنگ می زنه و من تازه دارم به حرفش می رسم می گه: تا اون جایی که یادمه می گفتن سال پنجم دبستان آخرشه بعد گفتن سوم راهنمایی رو رد کنید وارد دبیرستان خوب شوید دیگه END شه.بعد گفتن نهایی و کنکور حالا تو همین دانشگاهش سخت تو کاریم.(سر کاریم).

 چه گویم آخرش اوست        تنها اوست حضرت دوست
نشینم در کنج خولوتی          گویم فقط خدایم اوست
هر گاه که خواهم کاری        دعایم فقط در درگاه اوست

نوید نوری





 

نوشته شده توسط:   نوید نوری  

                    هر دم می رسد به گوشم صدای کربلا
                                                                        دشت بوی داغ ماتم می دهد      کربلا بوی محرم می دهد

سلام. این روز های سوگواری سالار شهیدان را به همه ی شیعیان دنیا تسلیّت می گویم.می دانم همه فکر محرم هستند به امید خدا همه ی راز و نیاز هایشان قبول. امام حسین فقط در این 10 روز سختی نکشید بلکه در تمام عمرش از دست بنی امیّه آسوده خاطر نبود. امروز 9 محرم 1428 این روز به نام آقام ابولضل نام گذاری شده است.

     بین الحرمین و حرم آقام حسین و حرم آقام ابولفضل 
                                                                                                 مجنون حسینم مدیون ابولفضل

یکی از نوحه خونهای بسیار مشهور 6 ماه پیش از میان ما رفت.سیّد ذاکر بسیار شعر های قشنگی می خواند.

             اگه دیوونه ندیده ای به ما می گن دیوونه                 اگه دیوونه شنیده ای به ما می گن دیوونه

             به جرم عشق و عاشقی به ما می گن دیوونه         بذار ملامت بکنن یه خوب و بد می مونه

            دل من از روز ازل اسیر یک نگاه                                 حسین و دوست داره مگه خاطر خواهی گناهه

            دیوونه ی حسینم و  ویرونه ی حسینم                      خراب و مست گوشه ی می خونه ی حسینم

            عقل از سر من پریده و دیوونگی جا گرفته                حرف اگه داری با خدا بزن عقلم جا گرفته

            منم یه روز عاقل بودم عشق تو مجنونم کرد             از شهر عقل و عاقلا یکباره بیرونم کرد

            هرکی عاقله غمی داره روزگار در همی داره            عاشق نشدی نمی دونی دیوونگی عالمی داره

 

  


 

نوشته شده توسط:   نوید نوری  

سلام. هر روز امتحان دیگه شاکی شدم.جدا دیگه حوصله ی درس خوندن ندارم. سر امتحان علوم که اولیش بود همه چی صاف می رفت تو مغزم ولی حالا که داره به آخر می رسه هر چی می خونم نمی فهمم. به نظر من که باید حفظ کردنی ها را اول بندازند بعد امتحان های مفهومی این نظر من هم تنها نیست بلکه همه جا این کار را می کنند. امتحان ها خیلی سخته. دیروز دوستم اومد بود خونمون با هاش  ریاضی کار کنم سؤال های معلّمشان رو دیدم خندم گرفت. دو تا سؤال انرژی اتمی آقای نعمت گذاشتم جلوش گفت پشیمون شدم.چه خبره؟ این صادقی پور رفته اسکاتلند یا انگلیس یا اصلا افغانستان باز اونجا ها می گه همین جوری بدون آزمون ترم می رن کلاس بعدی. تازه می گفت درس هاشون برام تکراری هستند.
به خدا این ایران مغز هایی داره که از امتحان نهایی سوم با معدل 20 میان بیرون.این آرش رفیعی بود فکر می کنم از سوم های پارسال بود که وقتی معدل 20 رو جلوی اسمش دیدم کف کردم. هر چی پیش خودم فکر کردم دیدم به این یه ارفاقی شده برای اولین بار بود می دیدم کسی 20 می شه هنوز هم باورم نیم شه. بعد همه به خاطر کنکور می رن خارج به خدا چه قدر دانشمند تو دنیا غیر از ایران ایرانین.این مسخره بازی ها باید جمع بشه.
البته امیدوارم همه انتحان رو خوب داده باشند غیر از این راه دیگری نیست.

باز هم به خاطر موفقیت هایم می گویم:

خدارا شکر

 


 

نوشته شده توسط:   نوید نوری  

پنج شنبه 85 آذر 16  6:0 عصر

سلام.این هم یزدی که رفتیم گروه دوم اونجا هستند.
این نخل هست.(برای مراسم مذهبی عاشورا)

این پنجره با نقش و نگار در خانه ای قدیمی در باغ دولت آباد هست

 کوچه های قدیمی و ساخت کاه گلی خانه های یزد

نمایی دیگر از باغ دولت آباد

این همان خانه ی قدیمی باغ دولت آباد هست

آب انبار

میدان امیر چقماق (خیلی ها می گن امیر چخماق)

آتشکده زرتشتیان( به خاطر شلوغ بودن جمعیت مجبور شدم ازاینترنت بگیرم)

این اینترنت هم جواب عکس های من را نمی ده.دو تاش را از اینترنت گرفتم. اگه تونستم بیشتر می گذارم.

خدا را شکر که سالم برگشتیم.

 

 

 


 

نوشته شده توسط:   نوید نوری  

چهارشنبه 85 آذر 8  4:47 عصر

سلام.رفته بودیم یزد.جای هر کی نیمده خالی.عجب اردویی بود آخرین اردوی برون استانی با راهنمایی خاتم بود.هر جا که بگویید رفتیم غیر از دخمه که می گن جای مزخرفیه.از آتشکده گرفتعه تا آب انبار و مسجد ملا اسماعیل و ...
خیلی خوب بود.

زمانی که رفتم مدرسه همه ی مادر و پدر ها هم خوشحال بودن و هم ناراحت.راه افتادیم می نیبوس نارنجی را سوار شدیم و رفتیم راه آهن.سوار که شدیم. من طبقه ی سوم می خوابم بقیه گفتند ما. ولی مثل این که زور من و نیکفر از بقیه بیشتر بود.کیف من که پلی هم توش بود بهترین جای قطار قرار گرفت.رفتیم روز اول که رسیدیم خراب شد و موقع برگشتن بدترین جا قرار گرفت.خر از پل گذشتن هم مسیبتی داره. حالا حرف من این نبود. رفتیم و عجب شیرینی هایی داشت. حالا برگشتم از بدبختی همین فردا امتحان داریم.راستی... خدا راشکر که سالم برگشتیم


 

نوشته شده توسط:   نوید نوری  

پنج شنبه 85 آبان 18  8:18 عصر

سلام.شایستگان یعنی چی؟ سرآمدان یعنی چی؟ چکاد یعنی چی؟ درس یعنی چی ...
همیشه اول و دوم بودم دلم می سوخت برای سوم ها. حالا خودم سوم شدم و دلم برای خودم می سوزه.
امتحان نهایی تا حالا غول به این بزرگی ندیده بودم.یکی می گه آسونه یکی می گه سخته حالا این ها هیچی دبیرستان های برتر.اگه تو دبیرستان خوب قبول نشی دانشگاه هم عمرا.حالا این شایستگان رو کم داشتیم.رتبه ها در سطح کشور است.ای خدا ... البته درس مربوط به ما می شه تلاش از ما نتیجه اش برای بقیه.ما درس می خونیم نه پدر و مادر کاش اون ها هم یک بار می شد کتاب 2000 تست را نگاه کنند.یکی می گه درس بدون سرگمی مفهوم نداره یه بنده خدای هم می گه سرگرمی ...  چشم مون کور درس می خونیم.خدا کنه موفق بشم. این جمله روی دیوار مدرسه جالب بود.
امتحان شایستگان در بعضی درس ها خارج از کتاب است

پس این کتاب را تالیف کردند برای کی؟ دانش آموز خوب باید بیشتر از کتاب بلد باشه. سوم راهنمایی 12% تجدیدی داره حالا این ها خارج کتاب.5000 نفر شرکت می کنند ولی فقط 70 نفر قبول می شوند همه ی مادر ها هم چشم به قبولی دارند.
بابام می گه زمان ما هر کی دیپلم می گرفت می گفتند آقای دکتر. می گه اون موقع همه تجدید می شدند.چه غم ما هم تجدید می شیم. تو خونه ده سال حبس می شیم توهمه ی فامیل بدبخت می شیم.دعام کنید.

چند وقتی هست بسکتبال حرفه ای بازی می کنم.مربی مدرسه گفت جمعه (فردا) برو تست بده جوابش را می نویسم.
بازم دعام کنید. بسکتبال ورزش مورد علاقه ی من هست.همیشه دوست دارم تو NBA  بازی کنم.این همون موضوع انشای من بود.

خدایا همی شه یاری ام کن


 

نوشته شده توسط:   نوید نوری  

پنج شنبه 85 آبان 4  6:0 عصر

سلام.وقتی دوشنبه شب شد. منتظر گفتن عید بودم. خیلی از بچه ها گفته بودند که اگه چهار شنبه باشه بهتره چون درس هامون سنگین تره ولی من گفتم سه شنبه بهتره.خلاصه وقتی عید را اعلام کردند من خوشحال شدم. چند دقیقه بعد می خواستم با اخبار بهتر بفهمم اخبار هم اعلام کرد داشتم از پای تلوزیون پا می شدم که اخبار اعلام کرد:روز های چهار شنبه و پنجشنبه تعطیل است.خیلی خوشحال شدم و چند لحظه بعد یکی از بچه ها زنگ زد و من بهش گفتم دیدی ...
امروز سومین روز تعطیلی است چه قدر زود. روز عید روز قشنگی بود.
این روز ها تلوزیون ترکونده عجب فیلم هایی نشان می دهد از دزدان دریایی کارا عیب (2) تا تروی که فیلم های بسیار خوبی هستند. تو این فکر بودم شب شد یکی تو تلوزیون گفت که ما روزه گرفتیم تا به یاد گرسنه ها و درماندگان باشیم.این فیلم ها کلی پول دادن تا خریدن نمی شد این ها را بدن به همین گرسنه ها.این خرج ها اظافی است مگر فیلم های ایرانی خوب نداریم.
این عید را به هم تبریک می گویم.
خدایا به خاطر تمام برکاتت می گویم:

خدارا شکر


 
<      1   2   3   4   5   >>   >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ