سلام.امروز که می نویسم تولد دو سالگی وبلاگمه می دونم واسه کسی اهمیت نداره ولی این جوری خودم رو خوشحال می کنم. امسال بنا به دلایلی کمتر نوشتم می دونم که دیگه کسی به این وبلاگ سر نمی زنه چون وبلاگ من نه چیزی برای دانلود داره و نه چیزی برای ... خب سخته که تو این زمونه به خوای وب لاگی بنویسی که فقط با نوشتن دیگران جذب بشن.آره واقعا جای تاسف داره که تو این زمونه مردم طرف کتاب نمی روند خواندن سخته و دیدن آسون.آره می دونم ولی از کتاب ها خیلی بیشتر یاد گرفتم تا این اینترنتی که منبع همه چیه.خلاصه پیشنهاد می کنم این چند روزی که نمایشگاه کتاب هست برید من خودم شاید نتونم برم چون مدرسه می خواد ما رو ببر اصفهان ولی هر کی رفت نمایشگاه کتاب دید جای من رو خالی کنه چون من از دیدن کتاب هم لذت می برم.
یه حرف دیگه ای دارم معلم بزرگتر از اونیه که بخواد به ما یه کتاب درس بده اون درس زندگی به ما میده هر وقتی که نمره ی بچه ها کم می شه موتنم غم رو تو چهرش ببینم آره ناراحت تر از هم ست.آره سخت ترین کار تشکر از معلمه که هدیه فقط یه نماد ما باید بتونیم قلب این بندگان خدا رو نسبت به خودمون راضی نگه داریم.من به شخصه امیدوارم که هر معلمی مخصوصا معلم های خودم هر جا که هستند سالم و موفق باشند راستی این را هم یادتون نره که هر کس کوچکترین چیزی هم به ما یاد دهد معلم ماست.