سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نوید
[ و به پسرش حسن فرمود : ] پسرکم چیزى از دنیا بجا منه چه آن را براى یکى از دو کس خواهى نهاد : یا مردى که آن را در طاعت خدا به کار برد پس به چیزى که تو بدان بدبخت شده‏اى نیکبخت شود ، و یا مردى که به نافرمانى خدا در آن کار کند و بدانچه تو براى او فراهم کرده‏اى بدبخت شود پس در آن نافرمانى او را یار باشى و هیچ یک از این دو در خور آن نبود که بر خود مقدمش دارى . [ و این گفتار به گونه‏اى دیگر روایت شده است که : ] اما بعد ، آنچه از دنیا در دست توست پیش از تو خداوندانى داشت و پس از تو به دیگرى رسد و تو فراهم آورنده‏اى که براى یکى از دو تن خواهى گذاشت : آن که گرد آورده تو را در طاعت خدا به کار برد پس او بدانچه تو بدبخت شده‏اى خوشبخت شود ، یا آن که آن را در نافرمانى خدا صرف کند پس تو بدانچه براى وى فراهم آورده‏اى بدبخت شوى و هیچ یک از این دو سزاوار نبود که بر خود مقدمش دارى و بر پشت خویش براى او بارى بردارى ، پس براى آن که رفته است آمرزش خدا را امید دار و براى آن که مانده روزى پروردگار . [نهج البلاغه]

نوشته شده توسط:   نوید نوری  

شنبه 85 تیر 3  6:52 عصر

سلام. بازم مزاحم همیشگی برگشت. چند روز بود اینترتم خراب بود خلاصه مجبور شدم بعد از یک سال ویندوزم را عوض کنم. ای خواننده ی محترم نمی دانم خوشحالی یا ناراحت ولی من باز هم برگشتم.

همین چهار شنبه کارنامه ام را گرفتم از خوشحالی پر در آوردم. سر از پا نمی شناختم. رفتم مدرسه خیلی خلوت بود همه در اتاق آقای مقیمی فوتبال بیهوده نگاه می کردند چون ایران صعود نمی کرد. مادرم خیلی ناراحت شد و گفت:دقیقا سه ربع ما نشستیم و برنامه آغاز نشده است. تو دلم گفتم: آخه ما هم آدم هستیم که فوتبال را ندیدیم.

نیم ساعت قبل:صمدزاده را دیدم به او کارنامه ندادند چون با اولیا نیامده بود. گفت:بریم بالا نزد معلّم ها. همه فوتبال می دیدند. آقای تعمت آمد بیرون با ما صحبت کرد.(راستی آقا نعمت طرفدار چک است و من ایتالیا قبلا به من گفت که چک قهرمانه ولی من تسلیّت می گویم چون اوت شد). خلاصه اون روز هم تمام شد ولی من هنوز از دست نمره ی اشتباه معلّم قزآن ناراحتم. امیدوارم برام کامنت بگذارید.

بازم به خاطر همه ی خوبی ها می گویم:

خداراشکر


 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ